هر روز و هر شب هدیهها میرسد به آستان کریمانه رضا(ع). آستانی که خشت به خشتش را ارادت عاشقان کویش ساخته تا این حرم و بارگاه در شأن سلطان با سخاوت خراسان باشد.
یکی خودش به زیارت آمد و نذرش را ادا کرد و یکی هم نذریاش را داد به آشنایی که راهی مشهدالرضا(ع) بود تا از طرف او به حرم مطهر برساند اما مسیر همهشان به یکجا میرسید؛ یا ضریح یا دفتر نذورات. دو مکانی که هنوز هم ناذران فراوانی هر دم و ساعت به آن سر میزنند. مقصد امروز من هم یکی از این دفاتر نذورات بود که چند ساعتی میهمانش بودم.
یک بسته نمک؛ با نذر یا بدون نذر
هنوز یکی دو ساعت به اذان ظهر مانده بود. خبری از سوز و سرمای اول صبح نبود و هرچه میگذشت بر تعداد زائران صحن عتیق اضافه میشد. مقصد بعضیهایشان پنجره فولاد بود و بعضی هم میرفتند تا به ضریح برسند. تعدادی از آنها عکس یادگاری میگرفتند و بعضی هم جرعهای آب از سقاخانه مینوشیدند. اما مسیر تعدادی از زائران هم متفاوت از بقیه بود. آنها راهی دفتر نذورات بودند.
احسان اخوان ادبایی یکی از پرسنل این دفتر نذورات است. از ۱۰ سال پیش تا حالا هر روز به حرم مطهر آمده و در صحنها و رواقهای مختلف، نذورات زائران را جمعآوری کرده است. خدمت امروزش هم در دفتر نذورات صحن انقلاب اسلامی بود. پس از دریافت نذر یک ناذر، رسیدی تحویلش داده و برایم توضیح داد: «دفاتر نذورات داخل حرم مطهر معمولاً نذورات نقدی را دریافت میکنند، البته مواردی مثل طلا و جواهر و زعفران هم به این دفاتر تحویل داده میشود. وجوهات نقدی از هزار تومان به بالا متغیر است و هم به صورت نقدی و هم از طریق کارت بانکی قابل پرداخت است. این رسیدها هم به زائرانی داده میشود که وجه نقد داده باشند».
لابهلای زائرانی که برای ادای نذر مراجعه میکردند، تعداد دیگری هم بودند که برای دریافت تبرکی میآمدند. بستههای کوچک نمک که به عنوان تبرک میبردند تا برکت سفرهشان باشند. پرسنل دفتر هم هیچکس را دست خالی رد نمیکردند و حداقل یک بسته به آنها میدادند. اخوان ادبایی درباره این بستهها گفت: «این تبرکیها هم به کسانی که برای پرداخت نذورات مراجعه میکنند داده میشود و هم به هرکدام از زائران که درخواست کنند».
خدمت با کت و شلوار دامادی
نیتهای نذر هر کدام از این زائران متفاوت بود. یکی برای مهمانسرا نذر کرده بود و یکی برای ساخت صحن و رواق. یکی نیتش روشنایی حرم مطهر بود و آن یکی برای کمک به زوجهای جوان هدیهای داد و یکی هم میخواست با پولی که داده در خرید فرشهای زیر پای زائران سهیم شود. نیتها متفاوت اما ارادت به حضرت ثامنالحجج(ع) در همهشان مشترک بود. محمود قاینینژاد، دیگر پرسنل این دفتر بود که درباره اهمیت حفظ نیت ناذران گفت: «ما اینجا امانتدار مردم هستیم. به هیچ عنوان در انتخاب نیت زائران دخالت نمیکنیم و تنها در صورت نیاز راهنماییشان میکنیم. حدود ۸۰ نیت مختلف وجود دارد که زائران میتوانند هرکدام را به دلخواه انتخاب کنند، اما گاهی بهندرت پیش میآید بعضی افراد نیات خاصی دارند که بین این نیات نیست. مثلاً کسی نذر دارد پولی که هدیه داده فقط برای خرید کاشی یا گلدان حرم مطهر هزینه شود. ما تمام جزئیات مطرح شده از سوی ناذران را در قسمت توضیحات مینویسیم تا نیت آنها به طور کامل حفظ شود».
قاینینژاد در این ۱۰ سال خدمتش تجربههای زیادی را به چشم دیده است. با زائرانی برخورد داشته که سالها برای یک اثر هنری زحمت کشیدهاند و آن را تقدیم امام رضا(ع) کردهاند تا آنهایی که تنها شئ باارزش زندگیشان را به این آستان هدیه دادهاند. بعضی زائران را دیده که نیت نذرشان سلامتی و فرج امام زمان(عج) بوده و بعضیهایی که سهم غذای حضرتیشان را به دیگران دادهاند. اما میان همه این خاطرات کوچک و بزرگ، یکی را هیچگاه از یاد نمیبرد، «من در این سالها خاطره زیاد دارم اما یکی برایم خیلی جالب است. زوجی که تازه ازدواج کرده بودند به اینجا آمدند تا نذری پرداخت کنند. نیتشان، به هم رسیدنشان بود. میگفتند خانوادههایشان ۱۲ سال مانع ازدواجشان میشدند. بالاخره دست به دامن امام رضا(ع) میشوند و از آقا میخواهند بین آنها واسطه شود. پس از عروسی آمده بودند نذرشان را ادا کنند».
خاطره نخستین روز خدمت قاینینژاد هم قصه جالبی بود که برایم اینطور نقل کرد: «اول جوانی بود و یک روز به زیارت آمدم. در صحن گوهرشاد رو به امام رضا(ع) ایستادم و شغل مناسبی از آقا(ع) خواستم. قسمت شد و در آستان قدس استخدام شدم. نخستین روز خدمتم با همان کتو شلوار دامادی آمدم، چون دقیقاً روز بعد از عروسیام بود. اینها خاندان کرم هستند و هرچه بخواهیم، میدهند».
به قول قاینینژاد، یکی از خوبیهایی که دفتر نذورات صحن عتیق نسبت به سایر دفاتر دارد، موقعیت آن است. رو به قبله و روبهروی گنبد طلا. او که چند ماهی از خدمتش در این دفتر میگذشت، گفت: «هر وقت به ورودی حرم مطهر میرسم از امام رضا(ع) فقط میخواهم در مدتی که اینجا هستم بتوانم با زائران درست رفتار کنم تا خدای نکرده دلخور و ناراحت از اینجا نروند. زائری که از راه دور و نزدیک آمده شاید کلاً یک بار در عمرش فرصت زیارت نصیبش شود، پس باید با بهترین خاطره اینجا را ترک کند. از آقا(ع) کمک و استعانت میخواهم بتوانم در مدت حضورم به خوبی به زائران خدمت کنم تا وجهه خادم امام رضا(ع) در ذهن زائر خدشهدار نشود».
نذری که خرج آبرویم شد
نذر یکی طلا بود و نذر یکی پول نقد. حتی یک نفر آمده بود حلقه ازدواجش را هدیه دهد. نذرهایشان به چشم من کم یا زیاد میآمد، اما فقط خدا از نیتهای پاکشان و از اندازه عشقشان به صاحب این حرم و بارگاه خبر داشت.
بیبی جان حلاجی نخستین ناذری بود که امروز دیدم؛ خانمی سن بالا و خوشرو که وقتی با لهجه اصفهانیاش حرف میزد، خنده از لبانش محو نمیشد. آمده بود مثل هر سال برای سلامتی خانوادهاش نذری هدیه کند. خانوادهای که همراهش بودند و قرار بود با او سر سفره مهمانسرا بنشینند. سفرهای که به برکت حضرت رضا(ع) و نیتهای پاک افرادی مثل او پهن شده بود.
چند دقیقه بعد بانوی دیگری هم قدم به این دفتر گذاشت. از کرج آمده بود و دو خانم مسن همراهش بودند که ویلچر یکی را خودش جابهجا میکرد و دیگری را یک خادم. آمده بود نذرش را پرداخت کند. نذری که به قول خودش آبرویش را خریده بود؛ «چند وقت پیش تصمیم گرفتم همراه مادرم برای زیارت به مشهد بیایم. به خالهام هم خبر دادم و او هم راهی شد. در یک آژانس مسافرتی ثبتنام و پول واریز کردیم اما تورهایش هماهنگ نمیشد و پاسخگو نبودند. با خودم گفتم پول مادرم و خالهام از دست رفت و من مقصرم. به آقا(ع) گفتم یا امام رضا(ع) ضامن آهو شدی ضامن من شو. آبرویم را بخر. به نیت حضرت(ع) نذر ایتام مشهد کردم و به یک هفته نرسیده ما در مشهد بودیم».
امروز زیبا گروسی اینجا بود. امام رضا(ع) هم آبرویش را خریده و هم به او توان و البته سعادت داده بود در خدمت دو زائر دیگرش هم باشد و در این سفر یاریشان کند. مادر و خاله پیرش که بارها نذر ایتام مشهد کرده بودند. زیبا خانم گفت: «پیش از این هم به این نیت نذرهایی داشتیم و با اقوام و دوستان برای دفاتر نذورات حرم مطهر میفرستادیم اما در این سفر نرمافزار نسیم رضوان را نصب کردهام تا از این به بعد بتوانم مستقیم پرداخت کنم».
نذر کردم، شفا گرفتم
سید محمد کاظم موسوی هم زائر دیگری بود که از کیلومترها دورتر از مشهد به زیارت آمده بود. اهل برازجان بوشهر بود و مانند همه اهالی جنوب خونگرم. از او درباره نیت نذرش پرسیدم. یاد زیارتهایی که در بچگی آمده بود افتاد و ناخودآگاه چشمانش آرام آرام بارید. آن روزهایی را به یاد آورد که دست در دست مادر و پدرش میآمده و کودکانه در این صحنوسرا میگشته است. والدینش از همان موقع او را با خود به دفاتر نذورات میبردند تا این رسم پسندیده را از آنها بیاموزد. حالا در آستانه میانسالی دوباره به این حرم و بارگاه آمده و پیش از همه، شادی روح پدر و مادر مرحومش را نیت نذرش قرار میدهد.
زائر بعدی هم تهرانی بود. بانوی میانسالی به نام نرگس جعفریمنش. از بچگی هر سال به زیارت امام رضا(ع) آمده و به خاطر نداشت چندمین سفرش به مشهد است. پس از تمام شدن نماز جماعت به دفتر نذورات آمد تا نذرش را پرداخت کند. نذری که برای شفای بیماریاش هر سال پرداخت میکند: «من حدود هفت سال پیش مبتلا به سرطان شدم. از آن سال شوهرم نذر کرد هرسال دو گوسفند یا معادل ریالی آن را برای سلامتی من به حرم مطهر امام رضا(ع) هدیه دهد. الان وجه یکی را پرداخت کردم و دومی را هم انشاءالله در سفر بعدی ادا میکنم».
نظر شما